اینم از فال امشب
اینم نفال امشب ما
صبح است وژاله می چکداز ابر بهمنی/برگ صبوح سازوبده جام یک منی
دربحرمایی ومنی افتاده ام بیار /تا می خلاص بخشدم از مایی ومنی
خون پیاله خور که حلال است خون او/درکار یار باش که کاری است کردنی
ساقی به دست باش که غم در کمین ماست/ مطرب نگاه دار همین ره که می زنی
می ده که سر به گوش من آورد چنگ و گفت/خوش بگذران وبشنو از این پیر منحنی
ساقی به بی نیازی رندان که می بده/ تا بشنوی زصوت مغنی هوالغنی!
حافظ امشب یکم عجیب بود:(خدایاپناه برتو:(