نامه ی ....ام
این دفعه اتفاقی شروع کردم تابرات بنویسم
سیدعزیزم! دفعه قبل که میخاستم بنویسم بعدازدیدن ضریح بود نخواستی یانشد،بهرحال نوشتم:(
اما امشب ،نمیدونم بهونه ی محرمه ، غدیر گذشته است یاهرچیز دیگه ولی بهونه ی خوبی بود.
سید ! امشب سرسجاده چشام خیس شد درست وقتی که داشتم بامادر حرف میزدم درست وقتی که امام جماعت از عزاداری محرم می گفت
سید ! تنهام :( هوای محرم دارم .سیدکم اوردم:(